یکی از واژگانی که ایرانیان باستان برای ماه، که از دیدگاه آنها یکی از پیکریابیهای خدا بود، به کار میبردند، واژه "آی" بود که به ترکی وارد شد و ترکها اکنون نیز بکار میبرند. ماه "زهدان آسمان" شمرده میشد که با افشانندگی خودش از طریق همآغوشی با آرمیتی (زمین) کل گیتی یا جهان را میآفرید.
"آی" به چم "تخم" نیز بکار برده میشد، چرا که خدا از دیدگاه آنها "تخم" بود و "زهدان" و "مرغ" و "بُن" و "اصل"! واژه های "آگ" و "هاگ" و "خاک" نیز از همان جنسند. واژه "آقا" نیز مشتق از "آگ" است که توصیف خداست که "خدای" یا "خودای" یا "خودآی" یا "خُوَ داتَ" یا "خُوَ ذاتَه" بوده است، به چم "تخم خودزا" یا "تخم در زهدان" یا "تخم در تخم"، یعنی تخمی (اصل یا بُنی) که تخمش (اصل یا بُنش) خودش است. "داته" همان واژهای است که اکنون در پارسی میگوییم "داده" و در آلمانی "داتای" (Datei) و در انگلیسی "دیتا" (data). واژه "خود" را اکنون در پارسی داریم که در آلمانی "گُت" (Gott) میشود و در انگلیسی "گاد" (god). از طرفی "آی" در آلمانی (Ei) به معنای "تخم" است و در انگلیسی (eye) به "تخم چشم" میگویند و نیز به "من" (I). در انگلیسی به "تخم مرغ" میگویند "اِگ" (egg) و در آلمانی به "تخم چشم" میگویند "آوگه" (Auge). در لاتین به "من" یا "خود" میگویند "اِگو" (ego). یعنی در واقع واژگان "خدا" و "من" و "خود" و "تخم" و... از دیدگاه ایرانیان کهن برابر بودند! حال پیدا کنید فلسفه بینش آنها را!
منبع: پژوهش های دوست گرامی جناب مهدی فروغی که به زودی از طریق کتاب ایشان به صورت کامل منتشر خواهد شد.